۲۹.۹.۸۹

برگ گلم

"رخ بر افروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد بر افراز که از سرو کنی آزادم"

در این وضعیت گندی که من هستم این روزها، برمی خوری به این بیت عاشقانه، و یکهو حالت خوب می شه.
 میشه ازاین بهترراجع به عاشق بودن حرف زد؟ نامجو وارهم چهچهه بزنید، بیشتر می چسبه

این قشنگترین بیت عاشقانه دنیاست. یعنی ازاین بهترنمیشه، که نمیشه، که نمیشه. 
این جورموقع هاست که آدم دلش می خواد چند ساعتی برگرده به ششصد وچهل، پنجاه سال قبل. با شاعرایاغ بشه، یک گپی بزنه، واین چند روزمزخرف رو فراموش کنه.

هیچ نظری موجود نیست: