هرتا مولر
ازکتاب سرزمین گوجه های سبز
در آن زمان من فکر می کردم که در دنیایی که گارد پلیس وجود ندارد، طرز راه رفتن مردمانش با راه رفتن ما در کشور خودمان متفاوت است. فکر می کردم، جایی که مردم مجاز هستند که متفاوت فکر کنند و بنویسند، متفاوت هم راه می روند
ازکتاب سرزمین گوجه های سبز
در آن زمان من فکر می کردم که در دنیایی که گارد پلیس وجود ندارد، طرز راه رفتن مردمانش با راه رفتن ما در کشور خودمان متفاوت است. فکر می کردم، جایی که مردم مجاز هستند که متفاوت فکر کنند و بنویسند، متفاوت هم راه می روند
بیشتر از اینکه با من صحبت کنند، به من گفته می شد که ساکت باشم. به دستم سیلی میزدند و راست درچشم هایم نگاه می کردند که ببینند عکس العملم چیست. ولی هیچ کس از من نپرسید در کدام خانه، کدام محل، سر کدام میز، در کدام تخت ترجیح میدهم راه بروم، بخورم، بخوابم، یا کسی را از ترس دوست داشته باشم
این کتاب آنقدر خوبه. آنقدر خوبه. آنقدر خوبه. تلخ، سرد، سیاه و فوق العاده. زمین نمی شد گذاشتش
اپیزودهای مختلف زندگی یک دختراست در زمان دیکتاتوری چاشسکو در رومانی
درد، درد، درد
اپیزودهای مختلف زندگی یک دختراست در زمان دیکتاتوری چاشسکو در رومانی
درد، درد، درد
۲ نظر:
خوندم چند وقت پیش این کتاب رو با ترجمه ی غلامحسین میرزا صالح . راستش اولن از ترجمه خوشم نیومد . به نظرم با توجه به سبک , کتاب درست ترجمه نشده بود . و دوم اینکه داستان اذیتم کرد . می فهمیدم اما همزاد پنداری نداشتم باهاش . چطور بگم ؟ انگار کن که سالها دندون درد کشیده باشی و حالا یکی جلوت داره از درد کلیه به خودش می پیچه . یک چیزی تو این مایه ها ... راستی , هرچی دارم فکر می کنم که کی هستی به نتیجه نمی رسم . اما غریبه نباید باشی ;)
من کتاب را به انگلیسی خواندم. اولش سخت بود و خیلی جذبش نشدم، چون سبک متفاوتی داشت. ولی یواش یواش خیلی درگیرش شدم و یک سری حس هاش خیلی آشنا بودند (برعکس حس شما!). ترجمه فارسیش را دارم ولی هنوز ورقش نزدم. صبر کنیم ببینیم بقیه کتابهایش که ترجمه میشوند چطوری هستند. شاید که بهتر ترجمه بشوند. اسم مستعار شما هم کمک نمیکنه که ببینم آشنا هستیم یا نه!
ارسال یک نظر